بهترین فروشگاه محصولات اینترنتی

لینک محصولات ارزان با کیفیت قیمت مناسب و درجه یک

بهترین فروشگاه محصولات اینترنتی

لینک محصولات ارزان با کیفیت قیمت مناسب و درجه یک

واحد شماره چهار طرح کرامت انصاف

واحد شماره چهار طرح کرامت انصاف فرمت فایل: ورد تعداد صفحه: 6       بخشی از متن: فعالیت شماره یک : قــصــــــه عنوان قصه : جوان با انصاف هوا تاریک روشن بود که عمار با عجله گوسفندانش را از آغل بیرون آورد. هنوز پرنده ی خواب توی چشمان عمار لانه کرده بود. خمیازه ای کشید. گوسفندها که راه افتادند در آغل را بست. از چاه کنار آغل دلو آب را بالا کشید. آبی به سر و صورتش زد تا پرنده ی خواب از چشمانش بپرد. به آسمان نگاهی کرد و گفت:« تا سپیده نزده باید راه بیفتم، تا صحرای فخّ راه درازی دارم . »  شال آبی کمرش را محکم کرد. چوب دستی اش را از کنار در آغل برداشت و به دنبال گوسفندها که انگار هنوز خواب بودند و سرشان را پایین انداخته و راه هر روزشان را می رفتند، دوید. از کوچه بیرون نرفته بود که با صدای مادرش برگشت. مادر پیرش با سفره ی نان و خرما به دنبالش می دوید. عمار به شتاب به سوی مادرش رفت. مادرش می گفت:« چرا با این عجله پسرم؟ هنوز که هوا روشن نشده؟» سفره ی نان را گرفت و گفت:« باید به صحرای فخ بروم. آن جا با کسی قرار دارم.» و به طرف گوسفن ...


ادامه مطلب ...

واحد شماره دو طرح کرامت حل مسأله

واحد شماره دو طرح کرامت حل مسأله فرمت فایل: ورد تعداد صفحه: 6       بخشی از متن: فعالیت شماره یک : قــصــــــه عنوان قصه : شیر گرسنه و خرگوش دانا در یک مرغزار زیبا و خوشبو که از زیبایی زبانزد خاص و عام بود، حیوانات با خوشی به چرا مشغول بودند و در نعمت و راحتی به سر می‌بردند. در نزدیکی آنها یک شیر زندگی می کرد که هر روز به سراغ آنها می رفت و یکی را به دلخواه انتخاب و شکار می نمود و می‌خورد. روزی از روزها حیوانات دور هم جمع شدند و با هم تصمیمی گرفتند و خرگوشی را نزد شیر فرستادند تا با او مذاکره کند. خرگوش پیش شیر رفت و به او گفت: ای سلطان جنگل، تو هر روز به سراغ ما می آیی و یکی از ما حیوانات را شکار می کنی، در اینکه تو چاره ای نداری و باید به فکر به دست آوردن غذای روزانه ات باشی، شکی نیست ولیکن ما از اینکه هر روز در تب و تاب و اضطراب هستیم که نوبت کدامیک از ماست؟ بسیار ناراحتیم. به همین جهت مصلحت را دراین دیدیم که خودمان  نماینده ای داشته باشیم که هر روز، حیوانی را انتخاب کند و نزد شما بیاورد به این ترتیب هر کسی که قرار و نوبتش می رسد، خودش را برای ...


ادامه مطلب ...

واحد شماره ده طرح کرامت تـــــــوبــــه

واحد شماره ده طرح کرامت تـــــــوبــــه فرمت فایل: ورد تعداد صفحه: 14       بخشی از متن: فعالیت شماره یک : قــصــــــه عنوان قصه : لطف الهی و هدایت جوان ذوالنّون مصری [ثوبان بن ابراهیم، عارف و زاهد معروف قرن سوّم هجری در گذشته ی سال 246 ه.ق ] می گوید: روزی در کنار رود نیل سیر و سیاحت می کردم و گذر می نمودم و از نسیم دل انگیزی که می وزید سرخوش بودم ناگاه حرکت شتابان کژدمی مرا جلب کرد، آن را تحت نظر گرفتم ببینم کجا می رود، دیدم به لب رود نیل آمد، ناگهان دیدم قورباغه ای از میان آب آمد و خود را به کژدم نزدیک کرد، کژدم بر پشت او نشست، قورباغه کژدم را با خود برد، من با خود گفتم قطعا رازی در این حادثه وجود دارد، ماجرا را دنبال کردم، با شتاب به وسیله ی قایق از این سوی رودخانه به سوی دیگر حرکت کردم دیدم، آن قورباغه در آب شنا کرد و کژدم را به آن سوی رود آورد و کژدم را بر زمین نهاد و به درون آب بازگشت، کژدم با شتاب به حرکت خود ادامه داد، تا اینکه به زیر درختی که در آنجا بود رفت، من نیز به آنجا رفتم، ناگاه دیدم نوجوانی در زیر آن درخت خوابیده و مار سیاهی قصد او کرد و به او نز ...


ادامه مطلب ...

واحد شماره سه طرح کرامت مسابقه ی گل ها

واحد شماره سه طرح کرامت مسابقه ی گل ها فرمت فایل: ورد تعداد صفحه: 4       بخشی از متن: فعالیت شماره یک : قــصــــــه عنوان قصه : مسابقه ی گل ها در روزگاری حاکمی به گل ها علاقه زیادی داشت او دوست داشت تا همه جا پر از گل شود و تصمیم گرفت مسابقه ای برگزار کند . روز بعد حاکم سربازان خود را فرستاد تا به مردم اطلاع دهند که هر کس بتواند قشنگ ترین باغ گل را پرورش دهد ، یک صندوقچه ی پر از طلا و جواهر به او جایزه داده می شود . وقتی مردم این خبر را شنیدند ، خیلی هیجان زده شدند و تصمیم گرفتند هر کس یک باغ گل بکارد . یکی از دوستان حاکم باغی پر از گل بنفشه کاشت ، چون می دانست حاکم گل بنفشه زیاد دوست دارد . وقتی حاکم باغ او را دید گفت : این باغ خیلی قشنگ است اما فکر نمی کنم قشنگ ترین باغ این سرزمین باشد . دوست دیگر حاکم با خود گفت : خوب می دانم حاکم گل رز دوست دارد . او باغ گل رز زیبایی را کاشت  و از حاکم دعوت کرد تا نظرش را بگوید . حاکم وقتی باغ گل رز را دید گفت : این باغ قشنگ است اما قشنگ ترین نیست . یک روز معلم یک کلاس همان طور که دانش آموزان کلاس را در حال نوشتن ...


ادامه مطلب ...

انسان و کرامت او 21 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت تعداد صفحات: 21   انسان و کرامت او آفریده ها ، همه کریم هستند ( 1 ) . کرامت هر پدیده به برخاستن از هستی و اتصال به هستی هوشمند است . (2 ) بنا بر این اتصال، هر پدیده ای آزاد است و تا وقتی از ، خدا، از آزادی خویش، غافل نمی شود، کریم است . صفت کریم که انسان جسته است، به ورود در ابتلی (3 ) و به تسلیم حکم زور نشدن است (4 ) ، به همه پدیده های هستی را کریم دانستن و کرامت هر آفریده را رعایت کردن است ( 5 ) . انسان کریم می ماند و اکرم می شود به تقوی (6 ) . و تقوی تحقق پیدا می کند به « آزاد و آزادتر شدن از راه رشد » ( 7) ، به پیشی گرفتن در علم ، در دادگری، در خدمتگزاری ، در دوستی و... و به عمل به همه حقوق انسان (8 ) و افزودن بر کرامت خویش به تکریم همه پدیده ها و بر انگیختن آفریده ها بر افزودن بر کرامت ، تحقق پیدا می کند. از آن رو فرمود « در دین اکراه نیست » که هم دین روش زور و خشونت زدائی است و هم بکار بردن هر اکراهی ، کرامت را با خواری جانشین کردن است. به سخن دیگر، کریم صفت خداوند است و هم ...


ادامه مطلب ...