بهترین فروشگاه محصولات اینترنتی

لینک محصولات ارزان با کیفیت قیمت مناسب و درجه یک

بهترین فروشگاه محصولات اینترنتی

لینک محصولات ارزان با کیفیت قیمت مناسب و درجه یک

آموزش نمــازهـای 2 ، 3 و 4 رکعـتــــی بصورت داستانی و انیمیشن

مجموعه کامل آموزش داستانی خواندن نمازهای 2 ، 3 و 4 رکعتی به صورت انیمشن بنا به استقبال زیاد بازدید کنندگان عزیز و درخواست های مکرر ایشان ما فایل آموزش داستانی نماز های 2رکعتی ، 3رکعتی و 4رکعتی را به صورت یکجا و با قیمتی بسیار پایین ارائه نموده ایم تا عزیزانی که مایل هستند هر 3 آموزش رو یکجا دریافت کنند دیگر هزینه زیادی متقبل نشوند. آموزش نماز دو رکعتی بنام خدا یه روز صبح زود که همه بچه ها خواب بودن آرزو با شنیدن صدای اذان از خواب بیدار میشه و چشمهاشو باز میکنه و با تعجب میبینه که همه جا تاریکه ، از اطاقش بیرون میره و مامانشو میبینه که داره آماده خوندن نماز میشه . ازش میپرسه : مامان جون چرا الان دارن اذان میگن؟ مادر میگه : الان وقت خوندن نماز صبح عزیزم . اگه دوست داری بیا با هم بریم وضو بگیریم و.....   آموزش نماز سه رکعتی خورشید خانوم آروم آروم غروب کرد و هوا تاریک شد. امید تو حیاط نشسته بود که صدای اذان رو شنید. فهمید که وقت نمازه. میدونست که قبل از نماز باید وضو بگیره. واسه ی همین زود از جاش بلند شد و رفت لب حوض تا وضو بگیره. با پدرش به طرف مسجد به راه ...


ادامه مطلب ...

آموزش نمــازهـای 2 ، 3 و 4 رکعـتــــی بصورت داستانی و انیمیشن

مجموعه کامل آموزش داستانی خواندن نمازهای 2 ، 3 و 4 رکعتی به صورت انیمشن بنا به استقبال زیاد بازدید کنندگان عزیز و درخواست های مکرر ایشان ما فایل آموزش داستانی نماز های 2رکعتی ، 3رکعتی و 4رکعتی را به صورت یکجا و با قیمتی بسیار پایین ارائه نموده ایم تا عزیزانی که مایل هستند هر 3 آموزش رو یکجا دریافت کنند دیگر هزینه زیادی متقبل نشوند. آموزش نماز دو رکعتی بنام خدا یه روز صبح زود که همه بچه ها خواب بودن آرزو با شنیدن صدای اذان از خواب بیدار میشه و چشمهاشو باز میکنه و با تعجب میبینه که همه جا تاریکه ، از اطاقش بیرون میره و مامانشو میبینه که داره آماده خوندن نماز میشه . ازش میپرسه : مامان جون چرا الان دارن اذان میگن؟ مادر میگه : الان وقت خوندن نماز صبح عزیزم . اگه دوست داری بیا با هم بریم وضو بگیریم و.....   آموزش نماز سه رکعتی خورشید خانوم آروم آروم غروب کرد و هوا تاریک شد. امید تو حیاط نشسته بود که صدای اذان رو شنید. فهمید که وقت نمازه. میدونست که قبل از نماز باید وضو بگیره. واسه ی همین زود از جاش بلند شد و رفت لب حوض تا وضو بگیره. با پدرش به طرف مسجد به راه ...


ادامه مطلب ...