ثبت کتاب خاطرات نماز ویژه آقا پسرها

پدر و مادر نازنین : در این فایل ما صفحه ای بسیار زیبا با پس زمینه ی پسرانه و کاملا کاربردی در اندازه ی استاندارد با فرمت (jpg)  و با تایید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی  طراحی کردیم تا شما دوست خوبم از اون به هر تعدادی که میخواین تکثیر کنید و در اختیار فرزند دلبندتون قرار بدید تا تو این صفحه ی آماده ، خاطرات اولین نماز و خاطره های دیگه رو بنویسه. همین طور میتونن عکس های اولین نماز و عکس های یادگاریشون رو هم تو صفحات بعدی بچسبونن. وقتی که خاطره هاشون زیاد شد میتونید اونا رو به ترتیب به هم بچسبونید تا تبدیل به یه کتاب زیبا بشه. یه کتاب پر از خاطره های قشنگ و به یاد ماندنی . حتما می پرسی برای درست کردن کتاب احتیاج به جلد و طراحی و رنگ آمیزی و... داره ! نگران نباشید ما همه این کارها رو برای گل های قشنگ آسمانی شما انجام داده ایم. در واقع ما جلد این کتاب رو هم با همون فرمت (jpg) و اندازه استاندارد براتون طراحی کردیم که فقط کافیه اونو چاپ کنید و برگه های خاطراتتون رو بهش بچسبونید. امیدواریم که از این صفحات زیبا لذت ببرین و ک ...

ثبت کتاب خاطرات نماز ویژه دختر خانم ها

پدر و مادر نازنین : در این فایل ما صفحه ای بسیار زیبا با پس زمینه ی دخترانه و کاملا کاربردی در اندازه ی استاندارد با فرمت (jpg)  و با تایید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی  طراحی کردیم تا شما دوست خوبم از اون به هر تعدادی که میخواین تکثیر کنید و در اختیار فرزند دلبندتون قرار بدید تا تو این صفحه ی آماده ، خاطرات اولین نماز و خاطره های دیگه رو بنویسه. همین طور میتونن عکس های اولین نماز و عکس های یادگاریشون رو هم تو صفحات بعدی بچسبونن. وقتی که خاطره هاشون زیاد شد میتونید اونا رو به ترتیب به هم بچسبونید تا تبدیل به یه کتاب زیبا بشه. یه کتاب پر از خاطره های قشنگ و به یاد ماندنی . حتما می پرسی برای درست کردن کتاب احتیاج به جلد و طراحی و رنگ آمیزی و... داره ! نگران نباشید ما همه این کارها رو برای گل های قشنگ آسمانی شما انجام داده ایم. در واقع ما جلد این کتاب رو هم با همون فرمت (jpg) و اندازه استاندارد براتون طراحی کردیم که فقط کافیه اونو چاپ کنید و برگه های خاطراتتون رو بهش بچسبونید. امیدواریم که از این صفحات زیبا لذت ببرین و کت ...

تحقیق در مورد از دفترچه خاطرات یک سروان پلیس

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت تعداد صفحات: 3   از دفترچه خاطرات یک سروان پلیس: شنبه: امان از جوانان این دوره و زمونه. سرباز اسعدی زده همه سیم‌ میم‌های دستگاه پی.دی.آ را به هم ریخته. ظاهرا می‌خواسته آدرس آن دخترخانمی که دیروز از چراغ قرمز رد کرده بود و جریمه‌اش کردیم را از روی دستگاه پیدا کند. امروز از صبح گواهینامه را که می‌کشیدی ناگهان رادیوی ماشین روشن می‌شد و حاج‌آقا قرائتی برایت صحبت می‌کرد. کلی نصیحتش کردم که این کارها آخر و عاقبت ندارد، نباید به ابزار و لوازم ماشین نیروی انتظامی دست بزند و کامپیوتر آن را سرخود «هک» کند. می‌گفت نیتش خیر بوده و می‌خواسته مادرش را بفرستد خواستگاری. گفتم آخر آن دختر به درد تو نمی‌خورد که، سی و دو سالش است و تو نوزده سالت، پدر او کارگاه تولیدی پلاستیک دارد و پدر تو کارمند اداره بازنشستگی، خودش هم که فوق لیسانس دارد و تو دیپلم ردی هستی، آنها زعفرانیه می‌نشینند و تو میدان انقلاب. نه گذاشت و نه برداشت که «جناب سروان، شما که ...

تحقیق در مورد خاطرات شهید کاوه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت ) تعداد صفحه : 21 صفحه  قسمتی از متن .doc :    خاطرات شهید کاوه کودک بزرگ ، طاهره کاوه گفتم: اصلا چرا باید این قدر خودمون رو زجر بدیم و پسته بشکنیم، پاشیم بریم بخوابیم. با وجود این که او هم مثل من تا نیمه شب کار می کرد و خسته بود، گفت: نه، اول اینا رو تموم می کنیم بعد می ریم می خوابیم؛ هر چی باشه ما هم باید اندازه خودمون به بابا کمک کنیم. یادم هست محمود مدام یادآوری می کرد: نکنه از این پسته ها بخوری! اگه صاحبش راضی نباشه، جواب دادنش توی اون دنیا خیلی سخته.اگر پسته ای از زیر چکش در می رفت و این طرف و آن طرف می افتاد، تا پیداش نمی کرد و نمی ریخت روی بقیه پسته ها، خاطرش جمع نمی شد.موقع حساب کتاب که می شد، صاحب پسته ها پول کمتری به ما می داد؛ محمود هم مثل من دل خوشی از او نداشت ولی هر بار، ازش رضایت می گرفت و می گفت: آقا راضی باشین اگه کم و زیادی شده. *************سگ های آمریکائی ، طاهره کاوه یک زن و مرد آمریکائی با سگشان آمدند داخل مغازه تا سیگار بخرند. سر و ...

تحقیق در مورد خاطرات شهید کاوه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات دسته بندی : وورد نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت ) تعداد صفحه : 21 صفحه  قسمتی از متن .doc :    خاطرات شهید کاوه کودک بزرگ ، طاهره کاوه گفتم: اصلا چرا باید این قدر خودمون رو زجر بدیم و پسته بشکنیم، پاشیم بریم بخوابیم. با وجود این که او هم مثل من تا نیمه شب کار می کرد و خسته بود، گفت: نه، اول اینا رو تموم می کنیم بعد می ریم می خوابیم؛ هر چی باشه ما هم باید اندازه خودمون به بابا کمک کنیم. یادم هست محمود مدام یادآوری می کرد: نکنه از این پسته ها بخوری! اگه صاحبش راضی نباشه، جواب دادنش توی اون دنیا خیلی سخته.اگر پسته ای از زیر چکش در می رفت و این طرف و آن طرف می افتاد، تا پیداش نمی کرد و نمی ریخت روی بقیه پسته ها، خاطرش جمع نمی شد.موقع حساب کتاب که می شد، صاحب پسته ها پول کمتری به ما می داد؛ محمود هم مثل من دل خوشی از او نداشت ولی هر بار، ازش رضایت می گرفت و می گفت: آقا راضی باشین اگه کم و زیادی شده. *************سگ های آمریکائی ، طاهره کاوه یک زن و مرد آمریکائی با سگشان آمدند داخل مغازه تا سیگار بخرند. سر و ...